فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سلاله به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نسل
  • فونتیک فارسی

    solaale
  • اسم
    progeny, essence, offspring, quiddity
    • - توله‌های گربه سلاله‌ی او هستند.

    • - A cat's kittens are her progeny.
    • - سلاله‌ی پرجمعیت او همه جای کشور پراکنده شده‌اند.

    • - His numerous progeny are scattered all over the country.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سلاله

ارجاع به لغت سلاله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سلاله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سلاله

لغات نزدیک سلاله

پیشنهاد بهبود معانی