by mistake, amiss, erroneously, by oversight, mistakenly, inadvertently
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سهواً خودکار تو را به او دادم.
I gave your pen to her by mistake.
او سهواً به مایهی کیک بهجای شکر، نمک اضافه کرد.
She mistakenly added salt instead of sugar to the cake batter.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سهواً» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سهواً