فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سوت زدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

در سوت دمیدن، با دهان صدای سوت درآوردن

فونتیک فارسی

soot zadan
فعل لازم فعل متعدی

to whistle, to tootle, to toot, to blow a whistle, to buzz

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

آهنگی را سوت زدن

to whistle a tune

داور سوت زد و پایان مسابقه را اعلام کرد.

The referee blew his whistle, signaling the end of the game.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سوت زدن

  1. مترادف:
    سوت‌کشیدن سوت به صدا درآوردن در سوت دمیدن
  1. مترادف:
    داوری مسابقات کردن
  1. مترادف:
    صفیر کشیدن

ارجاع به لغت سوت زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوت زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوت زدن

لغات نزدیک سوت زدن

پیشنهاد بهبود معانی