فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سوسول به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • قرتی
  • فونتیک فارسی

    soosool
  • صفت
    sissy, fastidious, softy, spoiled, effeminate
    • - پسر سوسول خیلی از بازی با بچه‌های دیگر می‌ترسید.

    • - The sissy boy was too scared to play with the other kids.
    • - دیوید دانش‌آموز سوسولی بود و همیشه برای همه‌ی امتحانات با جدیت درس می‌خواند.

    • - David was a fastidious student, always studying diligently for every exam.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سوسول

ارجاع به لغت سوسول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوسول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سوسول

لغات نزدیک سوسول

پیشنهاد بهبود معانی