آخرین به‌روزرسانی:

سوسول به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / soosool /

sissy, fastidious, softy, spoiled, effeminate

قرتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

پسر سوسول خیلی از بازی با بچه‌های دیگر می‌ترسید.

The sissy boy was too scared to play with the other kids.

دیوید دانش‌آموز سوسولی بود و همیشه برای همه‌ی امتحانات با جدیت درس می‌خواند.

David was a fastidious student, always studying diligently for every exam.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سوسول

  1. مترادف:
    قرتی
  1. مترادف:
    خودآرا
  1. مترادف:
    زن‌صفت

ارجاع به لغت سوسول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوسول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوسول

لغات نزدیک سوسول

پیشنهاد بهبود معانی