ادبی sorrow, mourning, grief, bereavement, jeremiad
sorrow
mourning
grief
bereavement
jeremiad
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سوگ شوهر مرحومش او را کاملاً شوریدهحال کرده بود.
She was distraught with grief for her dead husband.
پرچمهای سیاه نشان دیگری از سوگ آنان بود.
Black flags were another demonstration of their grief.
شکل درست و معیار واژه «سوگ» است. «سوگ» در فارسی به معنی اندوه، ماتم یا عزاداری است، بهویژه در زمانی که کسی از دنیا رفته باشد. این واژه در متون رسمی، ادبی و گفتار معیار فارسی به همین شکل نوشته میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سوگ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوگ