امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سرور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

sarvar
joy, mirth

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
master, chief, leader
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرور

  1. مترادف:
    صفت بزرگ پیشوا خداوندگار خواجه رئیس سر سرپرست سرکرده صندید عمید مخدوم مهتر والا
    متضاد:
    خادم کهتر نوکر بنده غلام
  1. مترادف:
    خوشحالی خوشی شادمانی شادی شعف مسرت نشاط
    متضاد:
    اندوه حزن غم

ارجاع به لغت سرور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرور

لغات نزدیک سرور

پیشنهاد بهبود معانی