همچنین میتوان از شخم کردن بهجای شخم زدن استفاده کرد.
to plow, to plough, to till, to furrow
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کشاورز برای شخم زدن مزارع از الاغ استفاده کرد.
The farmer used the donkey to plow the fields.
اول زمین را شخم میزنند؛ سپس کلوخشکنی و صاف میکنند.
They first plough the land and then harrow it.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شخم زدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شخم زدن