آخرین به‌روزرسانی:

طرح کردن به انگلیسی

معنی‌ها

to draw or sketch, to plan or project, to propose, to set forth, to propound

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

مجازی engineer

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد طرح کردن

  1. مترادف:
    پیشنهاد کردن مطرح کردن
  1. مترادف:
    بیان کردن به میان‌کشیدن
  1. مترادف:
    فراهم کردن آماده کردن
  1. مترادف:
    ترتیب‌دادن نقشه کشیدن برنامه‌ریزی کردن
  1. مترادف:
    دورانداختن برانداختن

ارجاع به لغت طرح کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «طرح کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طرح کردن

لغات نزدیک طرح کردن

پیشنهاد بهبود معانی