emotion, empathy, feeling, sympathy, heart, affection, bonds, sentiment, benevolence, caring
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
باعاطفه
caring
جابهجایی عاطفه
displacement of affect
او با عاطفه است.
He has a warm heart.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عاطفه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عاطفه