غم‌انگیز به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حزن‌انگیز

فونتیک فارسی

ghamangiz
صفت
sad, doleful, tragic, gloomy, sorrowful, lachrymose, dusky, dolorous, weepy, somber, plangent, blue, elegiac, sepulchral, plaintive, tearful, grievous, mournful, melancholy, woebegone, lugubrious, piteous, woeful, lamentable, pathetic, miserable, unhappy, cheerless, bitter, saddening, rueful, dismal, desolate, depressing, dreary, dour, distressing, distressful, sorry, grim, glum, harrowing, heavy, heartrending, heartbreaking, sullen, joyless

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- غم انگیز است که کسی با پدر و مادر خود قطعِ رابطه‌کرده باشد.

- It's sad to see someone estranged from their parents.

- وقتی به این خبر غم انگیز گوش می‌داد، اشک روی گونه‌هایش روان شد.

- The tears ran down her cheeks as she listened to the sad news.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد غم‌انگیز

ارجاع به لغت غم‌انگیز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «غم‌انگیز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/غم‌انگیز

لغات نزدیک غم‌انگیز

پیشنهاد بهبود معانی