با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

فروغ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • درخشش، روشنایی
  • فونتیک فارسی

    foroogh
  • اسم
    brightness, light, luster, shine, stream, luminosity, radiance, effulgence, splendor, scintillation
    • - فروغ مهتاب

    • - brightness of moonlight
    • - فروغ چشمانش

    • - brightness of her eyes
  • نام زن
  • فونتیک فارسی

    foroogh
  • اسم خاص
    feminine proper noun, Foroogh
    • - بیماری طولانی مدت فروغ را ضعیف کرده بود

    • - Foroogh was weakened by her long illness
    • - فروغ خود را برای میهمانی آراسته بود

    • - Foroogh dolled herself up for the party
  • فروغ-
  • فونتیک فارسی

    foroogh-
  • سازه‌ی پیوندی
    a combining form that means "light"
    • - فروغ‌گریزی

    • - photophobia
    • - فروغ‌سنج

    • - photometer
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد فروغ

ارجاع به لغت فروغ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فروغ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فروغ

لغات نزدیک فروغ

پیشنهاد بهبود معانی