فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فطرت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ذات، طینت

فونتیک فارسی

fetrat
اسم

nature, temperament, constitution, disposition, make-up, instinct

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

فطرت آرام و خونسرد او به او این امکان را می‌داد که شرایط پراسترس را به راحتی مدیریت کند.

His calm and composed temperament allowed him to handle stressful situations with ease.

فطرت ستیزه‌جوی او کنار آمدن با دیدگاه‌های دیگر را برایش سخت کرده بود.

His stubborn temperament made it difficult for him to compromise other perspectives.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فطرت

  1. مترادف:
    اصل ذات سرشت طبیعت طینت نهاد
  1. مترادف:
    آفرینش ابداع

ارجاع به لغت فطرت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فطرت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فطرت

لغات نزدیک فطرت

پیشنهاد بهبود معانی