با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

قاری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • قرائت‌کننده
  • فونتیک فارسی

    ghaari
  • اسم
    reader, chanter, reciter
    • - قاری اصلی گروه سرود صدایی قوی و پرطنین داشت.

    • - The choir's main chanter had a powerful and resonant voice.
    • - صدای زیبای قاری در سالن کنسرت طنین‌انداز شد.

    • - The beautiful sound of the chanter echoed through the concert hall.
  • قرائت‌کننده‌ی قرآن
  • فونتیک فارسی

    ghaari
  • اسم
    reader of Koran
    • - به عنوان یک قاری فهم و تفسیر آموزه‌های اسلام مهم است.

    • - As a reader of the Koran, it is important to understand and interpret the teachings of Islam.
    • - پسر جوان مشتاق بود قاری شود.

    • - The young boy was eager to become a reader of Koran.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد قاری

ارجاع به لغت قاری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قاری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قاری

لغات نزدیک قاری

پیشنهاد بهبود معانی