distributor, divider
قاسم اتاق
room divider
قاسم انرژی
power divider
masculine proper noun, Ghasem
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
قاسم به کمک مالی نیاز داشت.
Ghassem needed financial support.
قاسم عاشق مینا است
Ghasem loves Mina
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قاسم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قاسم