آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۴ آذر ۱۴۰۴

    قالب به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / ghaaleb /

    mould, mold, block, template, slab, block, stamp, die, cast

    mould

    mold

    block

    template

    slab

    block

    stamp

    die

    cast

    وسیله‌ای برای شکل دادن

    او فلز مذاب را در قالب ریخت.

    He cast the molten metal into a mold.

    قالب یخ

    a block of ice

    اسم
    فونتیک فارسی / ghaaleb /

    shape, figure, model, pattern, form, format, matrix

    shape

    figure

    model

    pattern

    form

    format

    matrix

    بدن، کالبد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    فرشته‌ای در قالب انسان

    an angel in human shape

    معمار قالب ساختمان جدید را به ما نشان داد.

    The architect showed us the model of the new building.

    اسم
    فونتیک فارسی / ghaaleb /

    کامپیوتر format

    format

    فرمت

    لطفاً سند را در قالب پی‌دی‌اف ذخیره کن.

    Please save the document in PDF format.

    فایل ویدئویی با این قالب سازگار نیست.

    The video file is not compatible with this format.

    اسم
    فونتیک فارسی / ghaaleb /

    square, tablet, molded product, cake, bar

    square

    tablet

    molded product

    cake

    bar

    فرآورده‌ی شکل‌داده‌شده

    قالب به‌طور کامل در خط مونتاژ جا می‌افتد.

    The molded product fits perfectly into the assembly line.

    او قالب را روی بشقابی زیبا قرار داد.

    She placed the cake on a beautiful plate.

    اسم
    فونتیک فارسی / ghaaleb /

    crucible, melting pot, smelter

    crucible

    melting pot

    smelter

    نوعی کوره‌ی کوچک

    استاد با دقت فلز مایع را در قالب ریخت.

    The technician carefully poured the liquid metal into the crucible.

    آهنگر فلز را در قالب ذوب کرد تا آماده‌ی شکل‌گیری شود.

    The blacksmith heated the metal in the melting pot until it was ready to shape.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد قالب

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    شکل طرح فرم هیئت
    مترادف:
    بدن تن کالبد
    مترادف:
    قطع
    مترادف:
    بوته‌زرگری

    ارجاع به لغت قالب

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «قالب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قالب

    لغات نزدیک قالب

    • - قال‌مقال
    • - قال و قیل
    • - قالب
    • - قالب اصلی
    • - قالب پذیر
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.