underground, tube, subway, metro
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یک توکن مترو در جیبم پیدا کردم.
I found a subway token in my pocket.
تابلویی که در ورودی ایستگاه مترو نصب شده بود، به مسافران یادآوری میکرد که برای جلوگیری از بروز حوادث، فاصله را دریابند.
A sign at the entrance of the metro station reminded commuters to watch the gap in order to prevent accidents.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مترو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مترو