آخرین به‌روزرسانی:

مترو به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / metro /

underground, tube, subway, metro

قطار درون‌شهری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

یک توکن مترو در جیبم پیدا کردم.

I found a subway token in my pocket.

تابلویی که در ورودی ایستگاه مترو نصب شده بود، به مسافران یادآوری می‌کرد که برای جلوگیری از بروز حوادث، فاصله را دریابند.

A sign at the entrance of the metro station reminded commuters to watch the gap in order to prevent accidents.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مترو

  1. مترادف:
    راه‌آهن درون‌شهری راه‌آهن زیرزمینی قطار درون‌شهری

ارجاع به لغت مترو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مترو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مترو

لغات نزدیک مترو

پیشنهاد بهبود معانی