آخرین به‌روزرسانی:

مجاورت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نزدیکی، همسایگی

فونتیک فارسی

mojaaverat
اسم

neighborhood, apposition, proximity, nearness, approximation, vicinity, propinquity, contact, contiguity

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

مدرسه‌ی ما در مجاورت یک بیمارستان قرار دارد.

Our school is in the vicinity of a hospital.

این‌قدر عقلش می‌رسید که در مجاورت بنزین سیگار نکشد.

She had sense enough not to smoke near the gasoline.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مجاورت

  1. مترادف:
    حوالی نزدیکی
  1. مترادف:
    همسایگی هم‌جواری

ارجاع به لغت مجاورت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مجاورت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مجاورت

لغات نزدیک مجاورت

پیشنهاد بهبود معانی