environment, surroundings, community, medium, ambience, air, milieu
environment
surroundings
community
medium
ambience
air
milieu
آدم انعطافپذیری بود و زود به محیط جدید خو گرفت.
He was an adaptable person and soon got used to the new surroundings.
محیط لیبرال آن دانشگاه
the liberal ambience of that university
او در محیط خشنی بار آمده بود.
He had been raised in a harsh environment.
باید ساختمانها را با محیط آنها تلفیق کرد.
Buildings should be integrated with their surroundings.
circumference
circumference
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
محیط زمین حدوداً 40,075 کیلومتر است.
The circumference of the Earth is approximately 40,075 kilometers.
محیط این دو دایره
the circumference of these two circles
perimeter, around, meridian, girth, encompassing, circuit, precincts, setting, periphery
perimeter
around
meridian
girth
encompassing
circuit
precincts
setting
periphery
محیط زمین فوتبال 91.44 متر است.
The perimeter of the football field measures 100 yards.
سربازان امنیت محیط اردوگاه را تامین کردند.
The soldiers secured the perimeter of the camp.
erudite, well-versed, ambient, punditic
erudite
well-versed
ambient
punditic
پدرم در تاریخ باستان محیط است.
My father is well-versed in ancient history.
او در زبانهای برنامهنویسی متعددی محیط است.
He is well-versed in various programming languages.
کلمهی «محیط» در زبان انگلیسی به environment ترجمه میشود.
محیط، بهعنوان بستری که انسان، حیوانات، گیاهان و سایر موجودات زنده در آن زیست میکنند، مفهومی چندلایه و پیچیده دارد. این واژه در معناهای گوناگون، از فضای فیزیکی اطراف گرفته تا بسترهای اجتماعی و فرهنگی کاربرد دارد. در علوم طبیعی، «محیط» به مجموعهای از عوامل زنده و غیرزنده گفته میشود که بر موجودات زنده تأثیر میگذارند و در تعامل با آنها هستند. این عوامل شامل آبوهوا، خاک، منابع طبیعی، صدا، نور و موجودات دیگر هستند.
اهمیت محیط در زندگی انسان به اندازهای است که بخش قابل توجهی از سلامت جسمی و روانی او به کیفیت این محیط وابسته است. آلودگی هوا، تخریب منابع طبیعی، کمبود آب، و ازبینرفتن تنوع زیستی، از جمله چالشهایی هستند که بهطور مستقیم زندگی انسان را تحتتأثیر قرار میدهند. محیط سالم، نهتنها رفاه فردی بلکه توسعهی پایدار اجتماعی و اقتصادی را نیز تضمین میکند. بنابراین، حفاظت از محیط، مسئولیتی فردی و جمعی برای نسل حاضر و آینده به شمار میرود.
در زندگی روزمره، «محیط» میتواند به فضای کار، خانه یا مدرسه نیز اطلاق شود. کیفیت این محیطها، مثل میزان نور، تهویه، آراستگی، صدا، و نظم آن، میتواند بهطور چشمگیری بر عملکرد افراد، احساس رضایت، و سلامت روان آنها تأثیر بگذارد. برای مثال، محیط کاری منظم و آرام، میتواند باعث افزایش بهرهوری و تمرکز شود، در حالی که محیط پرتنش و پر سروصدا، ممکن است منجر به استرس و فرسودگی روانی گردد.
از منظر فرهنگی نیز محیط، نقش بسزایی در شکلگیری هویت فردی و اجتماعی ایفا میکند. افراد در بستر محیطهای فرهنگی خاصی رشد میکنند و نگرشها، رفتارها و ارزشهای آنان تحتتأثیر آن محیط شکل میگیرد. محیطهای فرهنگی متنوع میتوانند منبع غنیای از الهام، خلاقیت و ارتباط بینفرهنگی باشند. در عین حال، عدم همخوانی فرد با محیط فرهنگی اطراف میتواند منجر به احساس بیگانگی یا شکاف فرهنگی شود.
محیط مفهومی است که در تمامی ابعاد زندگی بشر حضور دارد. از حیات روزمره گرفته تا تحولات اجتماعی، از علوم زیستی تا روانشناسی و جامعهشناسی، واژهی محیط همواره نقشی کلیدی بازی میکند. فهم دقیقتر این مفهوم و توجه به تأثیرات متقابل آن با انسان، گامی ضروری در مسیر زندگی سالم، متعادل و آگاهانه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «محیط» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محیط