آخرین به‌روزرسانی:

مطلع به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / matla' /

opening verse, rising of the sun, place of rising of the sun, beginning, prologue, prelude, the first part or line (of poem, etc.)

محل طلوع

آرزو دارم روزی از مطلع خورشید دیدن کنم.

I dream of visiting the place of rising of the sun one day.

او مطلع مقاله‌ی خود را قبل‌از اتمام بقیه نوشت.

He wrote the first line of his essay before finishing the rest.

صفت
فونتیک فارسی / mottale' /

informed, aware, well-informed, right-on, with-it, informed, wise, knowing, knowledgeable, au fait

با اطلاع، آگاه، خبردار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

آدم تحصیل‌کرده و کاملاً مطلع

an educated and well-informed person

سرآشپز از تکنیک‌های مختلف آشپزی به‌خوبی مطلع است.

The chef is highly knowledgeable about different cooking techniques.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مطلع

  1. مترادف:
    آگاه اهل بااطلاع باخبر بصیر خبره خبیر دانشمند مخبر مسبوق مستحضر مشرف وارد واقف
    متضاد:
    ناآگاه
  1. مترادف:
    خاستنگاه برآمدنگاه
    متضاد:
    مقطع
  1. مترادف:
    جایگاه طلوع
  1. مترادف:
    آغاز کلام بیت‌اول (شعر غزل قصیده)

ارجاع به لغت مطلع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مطلع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مطلع

لغات نزدیک مطلع

پیشنهاد بهبود معانی