آخرین به‌روزرسانی:

مستهلک به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / mostahlak /

amortized, eliminated, paid (off), obviated

نابودشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

این وام ده ساله مستهلک خواهد شد.

This loan will be paid off in ten years.

مستهلک کردن

to amortize, to pay off

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مستهلک

  1. مترادف:
    اسم
  1. مترادف:
    نیست‌شده نحوشده نابود نابودشده نابودگردیده معدوم ازمیان‌رفته
  1. مترادف:
    پرداخت‌تدریجی دین

ارجاع به لغت مستهلک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مستهلک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مستهلک

لغات نزدیک مستهلک

پیشنهاد بهبود معانی