resistant, resisting, resistor, resistive, opponent, opposer, persevering, enduring, adamant, impervious, stubborn, pertinacious, repellent, tenacious, sturdy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سنجد درختی مقاوم در برابر خشکی است.
The Russian olive is a drought-resistant tree.
الاستومتر به مواد شیمیایی مقاوم است.
The elastomer is resistant to chemicals.
کوتیکول سوسک سخت و مقاوم در برابر آسیب بود.
The cuticle of the beetle was hard and resistant to damage.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مقاوم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مقاوم