مقاوم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • پایدار
  • فونتیک فارسی

    moghaavem
  • صفت
    resistant, resisting, resistor, resistive, opponent, opposer, persevering, enduring, adamant, impervious, stubborn, pertinacious, repellent, tenacious, sturdy
    • - سنجد درختی مقاوم در برابر خشکی است.

    • - The Russian olive is a drought-resistant tree.
    • - الاستومتر به مواد شیمیایی مقاوم است.

    • - The elastomer is resistant to chemicals.
    • - کوتیکول سوسک سخت و مقاوم در برابر آسیب بود.

    • - The cuticle of the beetle was hard and resistant to damage.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مقاوم

ارجاع به لغت مقاوم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مقاوم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مقاوم

لغات نزدیک مقاوم

پیشنهاد بهبود معانی