۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

ملایم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / molaayem /

mild, gentle, meek, quiet, easy, clement, good-tempered, temperate, restrained, cool, bland, moderate, inoffensive, tender, low-pitched, still, softhearted, lenient, light, soft-spoken, low-key, mellow, balmy, genial

آرام، معتدل

واکنش پلیس ملایم بود.

The reaction of the police was restrained.

داروی ملایم

bland medicine

قید
فونتیک فارسی / molaayem /

quietly, mildly, gently, in a lowered voice

به طور متعادل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

این پودر را ملایم به گونه‌هایت بزن.

Dust your cheeks gently with this powder.

ملایم حرف بزنید؛ بچه خواب است.

Speak in a low voice, the baby is sleeping.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ملایم

  1. مترادف:
    خلیق سازگار صلح‌جو مهربان معتدل نرم‌خو
    متضاد:
    خشن ناسازگار

ارجاع به لغت ملایم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ملایم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ملایم

لغات نزدیک ملایم

پیشنهاد بهبود معانی