فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

مواظب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مراقب

فونتیک فارسی

movaazeb
صفت
careful, attentive, heedful, watchful, vigilant, alert, on the lookout, circumspect, cautious, wary, wide-awake, sharp-sighted, sharp-eyed, all eyes and ears, on the alert

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- معتادان پیشین باید مواظب باشند که دوباره دچار اعتیاد نشوند.

- Former addicts should be careful not to backslide.

- سگ مواظب بود و صاحبش را به هر صدای غیرعادی آگاه می‌کرد.

- The dog was watchful, alerting its owner to any unusual sounds.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مواظب

  1. مترادف:
    مترصد متوجه محافظ مراقب نگهبان

ارجاع به لغت مواظب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مواظب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مواظب

لغات نزدیک مواظب

پیشنهاد بهبود معانی