آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

میسیونر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / misiyoner /

دین missionary, evangelist

missionary

evangelist

مبلغ مذهبی مسیحیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

هدف میسیونر ترویج صلح و تفاهم بود.

The missionary's goal was to promote peace and understanding.

میسیونر جلسات هفتگی برای آموزش معنویت برگزار کرد.

The evangelist organized weekly meetings to teach about spirituality.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت میسیونر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «میسیونر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میسیونر

لغات نزدیک میسیونر

پیشنهاد بهبود معانی