unfit, unsavory, unsuitable, unseemly, unhealthful, dyspeptic
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او با اشخاص ناباب رفتوآمد دارد.
He hangs around with unsavory characters.
غذای ناباب
unhealthful food
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ناباب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناباب