با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

نظم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • سامان، آراستگی، انضباط، ترتیب
  • فونتیک فارسی

    nazm
  • اسم
    order, orderliness, regularity
    • - مختل شدن قانون و نظم

    • - the breakdown of law and order
    • - باید آزادی را با نظم توام کنیم.

    • - We must combine liberty with order.
  • شعر
  • فونتیک فارسی

    nazm
  • اسم
    verse, poetry, poem
    • - سعدی هم در نثر و هم در نظم چیره‌دست بود.

    • - Sadi was ambidextrous both in prose and poetry.
    • - بنا کردم از نظم کاخی بلند

    • - I have erected a high castle out of poetry
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد نظم

ارجاع به لغت نظم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نظم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نظم

لغات نزدیک نظم

پیشنهاد بهبود معانی