آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۵ آبان ۱۴۰۴

    قانون به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / ghaanoon /

    law, rule, ordinance, code, enactment, ban, statute, principle, act, regulation, canon, bill, act of parliament, legislation, jurisprudence

    law

    rule

    ordinance

    code

    enactment

    ban

    statute

    principle

    act

    regulation

    canon

    bill

    act of parliament

    legislation

    jurisprudence

    حکم

    آن قانون هنوز به قوت خود باقی است.

    That law is still active.

    مختل شدن نظم و قانون

    the breakdown of law and order

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    قوه‌ی مقننه قانون وضع می کند و قوه‌ی مجریه این قوانین را به اجرا درمی‌آورد.

    The legislative branch enacts laws and the executive branch carries these laws out.

    قانون وضع‌شده توسط پارلمان

    a parliament-ordained law

    برخی از حقوق بشر بر قانون مدنی مقدم هستند.

    Some human rights are superior to civil law.

    اسم
    فونتیک فارسی / ghaanoon /

    موسیقی ghanoon (an old stringed instrument comparable to a psaltery)

    ghanoon

    ساز زهی قدیمی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    یادگیری نواختن قانون نیازمند تمرین است.

    Learning to play the ghanoon takes practice.

    او با مهارت و ظرافت زیادی قانون نواخت.

    He played the ghanoon with such skill and grace.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد قانون

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    رسم روش طرز طریقه نظم هنجار
    مترادف:
    آیین ضابطه قاعده مقررات
    مترادف:
    ساز

    سوال‌های رایج قانون

    قانون به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «قانون» در زبان انگلیسی به Law یا Rule ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی «قانون» یا Law به مجموعه‌ای از قواعد و مقرراتی گفته می‌شود که توسط یک حکومت یا مرجع رسمی وضع شده و رعایت آن‌ها برای اعضای جامعه الزامی است. این قواعد برای حفظ نظم، عدالت، و امنیت عمومی طراحی شده‌اند و تخطی از آن‌ها معمولاً با مجازات یا پیامدهای قانونی همراه است. قانون می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند حقوق مدنی، کیفری، تجاری، محیط زیست و کار وضع شود.

    قانون نقش مهمی در سازمان‌دهی رفتارهای انسانی دارد و چارچوبی برای حل اختلافات فراهم می‌کند. به‌عنوان مثال، در جامعه‌ای که قوانین حقوقی به‌طور مؤثر اجرا می‌شوند، افراد می‌توانند با اطمینان بیشتری به فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بپردازند. قانون به افراد کمک می‌کند تا حقوق خود را بشناسند و در مواقع نیاز از آن‌ها دفاع کنند.

    اگرچه قانون و اخلاق گاهی اوقات به یکدیگر نزدیک هستند، اما با هم متفاوت‌اند. اخلاق مجموعه‌ای از قواعد نانوشته و اجتماعی است که رفتار درست را تعریف می‌کند، در حالی که قانون رسمی و الزام‌آور است و توسط دولت قابل اجراست. مثلاً ممکن است کاری اخلاقاً نادرست باشد ولی قانونی نباشد، یا بالعکس، قانونی وضع شود که همگام با اخلاق عمومی نباشد.

    افراد در زندگی روزمره بارها با قانون سر و کار دارند، حتی بدون اینکه متوجه باشند. از رعایت قوانین رانندگی گرفته تا پیروی از مقررات کاری و مالی، همه نمونه‌هایی از تأثیر قانون در زندگی روزمره هستند. علاوه بر این، قوانین حاکم بر قراردادها، مالکیت و حقوق مصرف‌کننده، روابط اجتماعی و اقتصادی را ساختارمند می‌کنند.

    قوانین همیشه ثابت نیستند و با گذشت زمان و تغییر نیازهای جامعه تغییر می‌کنند. قوانین جدید ممکن است برای پاسخ به مسائل نوظهور، مانند تکنولوژی و محیط زیست، تصویب شوند و یا قوانین قدیمی اصلاح یا لغو شوند. این ویژگی نشان‌دهنده‌ی ضرورت انعطاف‌پذیری و بازنگری مداوم در سیستم‌های قانونی است تا عدالت و امنیت جامعه حفظ شود.

    ارجاع به لغت قانون

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «قانون» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قانون

    لغات نزدیک قانون

    • - قانقاریا
    • - قانقاریایی
    • - قانون
    • - قانون اساسی
    • - قانون اساسی امریکا
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    k keep your eyes peeled knack hindi concern hibernal high and mighty hilarious the outset reach out genuine interest genuine polluter intentionality belonging کشکول کوشک ساعد تهدیدآمیز تحکم تحکیم لحاف محفل ماسک معمول مطبوع مطبوعات مجزا محال محجر
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.