آخرین به‌روزرسانی:

ضابطه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / zaabete /

criterion, norm, standard, yardstick, model, regulation, measure, principle, rule, order, retentive, law

معیار، قاعده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

ما باید ضوابط را مراعات کنیم.

We must observe the rules.

بر مبنای چه ضابطه‌ای؟

On the basis of what criterion?

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ضابطه

  1. مترادف:
    دستور قاعده قانون معیار هنجار
    متضاد:
    رابطه

ارجاع به لغت ضابطه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ضابطه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ضابطه

لغات نزدیک ضابطه

پیشنهاد بهبود معانی