آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴

    ساز به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / saaz /

    موسیقی musical instrument

    musical instrument

    آلت موسیقی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    فلوت یک ساز بادی است.

    A flute is a wind instrument.

    صداهای موزونی را از آن ساز قدیمی بیرون می آورد.

    She elicited harmonious sounds from that old instrument.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ساز

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    ارغنون تار سه‌تار چنگ رود عود
    مترادف:
    تجمل برگ دستگاه
    مترادف:
    ساخت سامان
    مترادف:
    تحمل سازگاری سازش
    مترادف:
    خدعه فریب مکر نیرنگ
    مترادف:
    تدارک تهیه
    مترادف:
    جامه رخت لباس
    مترادف:
    بنه توشه زاد سفر
    مترادف:
    راه روش طریق شیوه
    مترادف:
    نفع سود
    مترادف:
    آرایش آما

    سوال‌های رایج ساز

    ساز به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ساز» در زبان انگلیسی به musical instrument ترجمه می‌شود.

    «ساز» واژه‌ای است که به هر وسیله یا ابزاری گفته می‌شود که برای تولید صداهای موسیقیایی به کار می‌رود. این ابزارها تنوع بسیار زیادی دارند و بسته به فرهنگ، نوع موسیقی و منطقه جغرافیایی، انواع مختلفی از سازها ساخته و استفاده می‌شوند. سازها می‌توانند از لحاظ شکل، جنس، نحوه‌ی تولید صدا و تکنیک‌های اجرا با یکدیگر تفاوت‌های زیادی داشته باشند، اما همه‌ی آن‌ها هدفی مشترک دارند: ایجاد زیبایی صوتی و بیان احساسات از طریق موسیقی.

    سازها را معمولاً به چند دسته‌ی کلی تقسیم می‌کنند؛ از جمله سازهای زهی (مانند تار، ویولن و گیتار)، سازهای بادی (مثل نی، فلوت و ساکسیفون)، سازهای کوبه‌ای (مانند تمبک، دف و درامز) و سازهای صفحه‌ای یا کلیددار (مثل پیانو و ارگ). هر یک از این دسته‌ها ویژگی‌های منحصر به فرد خود را دارند و در فرهنگ‌های مختلف نقش‌های متفاوتی ایفا می‌کنند. برای مثال، در موسیقی سنتی ایرانی، سازهایی مانند تار، سه‌تار و سنتور جایگاه ویژه‌ای دارند و به نوعی زبان موسیقی بومی محسوب می‌شوند.

    سازها نه تنها وسیله‌ای برای اجرای موسیقی‌اند، بلکه حامل فرهنگ، تاریخ و هنر هر ملت هستند. هر ساز روایتگر داستان‌هایی است از دوران، جغرافیا و روحیات مردمی که آن را ساخته و نواخته‌اند. هنر ساخت ساز، که شامل انتخاب مواد اولیه، طراحی و ساخت دقیق است، از دیرباز جزو مهارت‌های ارزشمند و میراث فرهنگی به شمار می‌رفته است. در عین حال، نوازندگی و آموزش ساز، راهی برای انتقال دانش، خلاقیت و احساسات به نسل‌های بعدی است.

    در دنیای مدرن، سازها همواره در تحول بوده‌اند؛ از سازهای سنتی گرفته تا سازهای الکترونیکی پیشرفته که امکانات گسترده‌ای برای خلق صداهای نوین فراهم می‌آورند. این تحولات باعث شده تا موسیقی به عنوان زبانی جهانی، مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را پشت سر گذاشته و با بهره‌گیری از سازهای مختلف، پیام‌های گوناگون و متنوعی را به گوش جهانیان برساند.

    «ساز» نمادی است از خلاقیت، احساس و ارتباط انسانی. این ابزارها، با صدای خود، توانایی ایجاد شادی، آرامش، شور و تأمل را در انسان‌ها دارند و پل‌هایی می‌سازند میان فرهنگ‌ها و نسل‌ها. سازها یادآور این حقیقت‌اند که موسیقی زبانی فراتر از کلمات است؛ زبان جهانی که می‌تواند دل‌ها را به هم نزدیک‌تر کند.

    ارجاع به لغت ساز

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ساز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساز

    لغات نزدیک ساز

    • - ساره
    • - ساری
    • - ساز
    • - ساز آمدن
    • - ساز افزار
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.