امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

نگهبان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

negahban
guard(sman), watchman, half - back

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نگهبان

  1. مترادف:
    پاسبان پاسدار حارس داروغه هارون
  1. مترادف:
    پاینده حافظ محافظ مراقب مستحفظ نگاهدارنده
  1. مترادف:
    دیده‌بان دیده‌ور قراول کشیک گشتی نگاهبان
  1. مترادف:
    پشتیبان حامی طرفدار
  1. مترادف:
    دربان سرایدار

ارجاع به لغت نگهبان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نگهبان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نگهبان

لغات نزدیک نگهبان

پیشنهاد بهبود معانی