everyday, each day
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هر روز به من تلفن میزد و جویای احوالم میشد.
He called me each day and asked about my circumstances.
او هر روز لباسهای خود را عوض میکند.
He changes his clothes every day.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «هر روز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هر روز