همچنین میتوان از هرروزی بهجای هرروزه استفاده کرد.
daily, everyday, quotidian
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
من عاشق این هستم که هرروزه سبزیجات تازه بخورم.
I love eating fresh veggies everyday.
آنها هرروزه به حیوانات در پناهگاه غذا میدهند.
They feed the animals at the shelter daily.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «هرروزه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هرروزه