به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

هسته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • نوکلئوس
  • فونتیک فارسی

    haste
  • اسم
    زیست‌شناسی nucleus, pyrene, nucleo-, karyo-, cary-
    • - هسته‌ی سلول شامل دی‌ان‌ای است.

    • - The nucleus of a cell contains DNA.
    • - شیره‌ی هسته

    • - karyolymph
  • مرکز هر چیز
  • فونتیک فارسی

    haste
  • اسم
    core, pith, gravamen, center
    • - هسته‌ی ارزش‌های شرکت صداقت، همبستگی و شفافیت بود.

    • - The company's core values include honesty, integrity, and transparency.
    • - هسته‌ی زمین

    • - the Earth's core
  • دانه‌ی میوه
  • فونتیک فارسی

    haste
  • اسم
    kernel, pit, stone, nut, seed
    • - هسته‌ی هلو برای خوردن زیادی سفت بود.

    • - The peach's kernel was too hard to be eaten.
    • - هسته‌ی انبه بزرگ و ریشه‌دار بود.

    • - The kernel of the mango was large and fibrous.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد هسته

ارجاع به لغت هسته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هسته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/هسته

لغات نزدیک هسته

پیشنهاد بهبود معانی