آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

وقیح به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / vaghih /

brazen, impudent, foulmouthed, profane, vulgar, impertinent, blackguardly, scurrilous, pert, insolent, presumption

brazen

impudent

foulmouthed

profane

vulgar

impertinent

blackguardly

scurrilous

pert

insolent

presumption

بی‌حیا، بی‌شرم، پررو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

رفتار وقیح او همه را در جلسه شوکه کرد.

His brazen attitude shocked everyone at the meeting.

آن بچه‌ی وقیح بدون هیچ احترامی به معلم پاسخ داد.

The impudent child talked back to the teacher without any respect.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد وقیح

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت وقیح

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وقیح» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وقیح

لغات نزدیک وقیح

پیشنهاد بهبود معانی