فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پارازیت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اختلال امواج رادیویی

فونتیک فارسی

paaraazit
اسم

noise, static, jamming, interference, atmospherics, whistler

معمولاً کشورهای دیکتاتوری روی ایستگاه‌های مخالف پارازیت می‌اندازند.

Usually, dictatorial countries jam unfriendly stations.

نوسان سیگنال پارازیت

modulation of the jamming signal

انگل

فونتیک فارسی

paaraazit
اسم

زیست‌شناسی parasite

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

نمی‌خواهم پارازیت باشم؛ باید خودم پول دربیاورم.

I don't want to be a parasite. I must earn my own money.

این حشرات حامل پارازیتی خطرناک هستند.

These insects carry a dangerous parasite.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پارازیت

  1. مترادف:
    انگل طفیل طفیلی میکرب
  1. مترادف:
    خش‌خش نوفه
  1. مترادف:
    حشو زاید

ارجاع به لغت پارازیت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پارازیت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پارازیت

لغات نزدیک پارازیت

پیشنهاد بهبود معانی