noise, static, jamming, interference, atmospherics, whistler
معمولاً کشورهای دیکتاتوری روی ایستگاههای مخالف پارازیت میاندازند.
Usually, dictatorial countries jam unfriendly stations.
نوسان سیگنال پارازیت
modulation of the jamming signal
زیستشناسی parasite
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نمیخواهم پارازیت باشم؛ باید خودم پول دربیاورم.
I don't want to be a parasite. I must earn my own money.
این حشرات حامل پارازیتی خطرناک هستند.
These insects carry a dangerous parasite.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پارازیت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پارازیت