آخرین به‌روزرسانی:

پستچی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / postchi /

postman, letter carrier, mailman

مامور نامه‌رسان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

دیروز سگ ما پستچی را گاز گرفت.

Our dog bit the postman yesterday.

پستچی بسته‌ام را امروز تحویل داد.

The postman delivered my parcel this morning.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پستچی

  1. مترادف:
    برید پیک چاپار فراش نامه‌رسان

ارجاع به لغت پستچی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پستچی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پستچی

لغات نزدیک پستچی

پیشنهاد بهبود معانی