desirous, ambitious, idealistic
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دانشآموز کامجو بدون خستگی تلاش کرد تا بهترین نمرات را در کلاس به دست آورد.
The ambitious student worked tirelessly to achieve the highest grades in the class.
کارآفرین کامجو با موفقیت یک شرکت میلیوندلاری ساخت.
The ambitious entrepreneur successfully built a multimillion-dollar company.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کامجو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کامجو