آخرین به‌روزرسانی:

کندی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

نام سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا

فونتیک فارسی

kenedi
اسم خاص

Kennedy, John F.

شکست دادن کندی کار آسانی نبود.

It was not easy to beat Kennedy.

کندی دستور محاصره‌ی دریایی کوبا را داد.

Kennedy ordered the naval blockade of Cuba.

آهستگی، کند بودن

فونتیک فارسی

kondi
اسم

bluntness, dullness, hebetude, slowness, sluggishness, hebetation, stupidity, tardiness, lethargy, obtuseness, laziness, lag, retardation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او دولت را متهم به کندی و بی‌کفایتی کرد.

he accused the government of lethargy and incompetence.

انعطاف‌ناپذیری، کندی و چلمنگی از نشانه‌های او بود.

His symptoms included stiffness, slowness and clumsiness.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کندی

  1. مترادف:
    آهستگی بطو تانی فترت
    متضاد:
    تند تیزی
  1. مترادف:
    دلیری شجاعت

ارجاع به لغت کندی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کندی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کندی

لغات نزدیک کندی

پیشنهاد بهبود معانی