bondswoman, female slave, slave girl, odalisque, handmaiden
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کنیز وفادارانه به ملکه خدمت کرد.
The handmaiden faithfully served the queen.
کنیز برای ضیافت سلطنتی تدارک دید.
The handmaiden prepared the royal feast.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کنیز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کنیز