آخرین به‌روزرسانی:

کیل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیمانه

فونتیک فارسی

kil
اسم

measure

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

کیل کردن

to measure

کیل زمان

measure of time

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کیل

  1. مترادف:
    اندازه پیمانه کیله
  1. مترادف:
    پیمودن سنجش سنجیدن
  1. مترادف:
    ازگیل

ارجاع به لغت کیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کیل

لغات نزدیک کیل

پیشنهاد بهبود معانی