آخرین به‌روزرسانی:

گاز گرفتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / gaaz gereftan /

to bite, to pinch, to snap, to gnash, to nibble, to fret, to nip, to sting, to gnaw, to sink one's teeth into, to bite off

با دندان فشردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

سگ دستم را گاز گرفت.

The dog snapped at my hand.

اوربایت او گاز گرفتن برخی غذاها را برای او دشوار می‌کرد.

Her overbite made it difficult for her to bite into certain foods.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گاز گرفتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گاز گرفتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گاز گرفتن

لغات نزدیک گاز گرفتن

پیشنهاد بهبود معانی