تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- کلاه (سر) گذاشتن
- پد پنبهای روی زخم گذاشتن
- آنها نگذاشتند که بچهها بعداز تاریکی بیرون بازی کنند.
- بگذار او کارش را قبلاز اینکه سوال بپرسی، تمام کند.
- آنها جلسه را برای دوشنبهی آینده گذاشتند.
- او قبلاز شروع بازی قوانین را گذاشت.
- لطفاً کفشهای خود را دم در بگذارید.
- او دوباره کلیدهایش را در ماشین گذاشت.
- پا به سن گذاشتن
- قانون را زیر پا گذاشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گذاشتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گذاشتن