آخرین به‌روزرسانی:

گذاشتن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / gozaashtan /

to place, to enter, to put, to set, to rest, to pose, to leave, to lay, to stick, to locate, to emplace, to position, to deposit

در جایی قرار دادن

کلاه (سر) گذاشتن

to put on one's hat

پد پنبه‌ای روی زخم گذاشتن

to set a cotton pad on the wound

فعل متعدی
فونتیک فارسی / gozaashtan /

to allow, to let, to permit, to authorize

اجازه دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

آن‌ها نگذاشتند که بچه‌ها بعداز تاریکی بیرون بازی کنند.

They did not allow the children to play outside after dark.

بگذار او کارش را قبل‌از اینکه سوال بپرسی، تمام کند.

Let him finish his work before asking questions.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / gozaashtan /

to set, to start, to agree

ایجاد کردن

آن‌ها جلسه را برای دوشنبه‌ی آینده گذاشتند.

They set the meeting for next Monday.

او قبل‌از شروع بازی قوانین را گذاشت.

He agree the rules for the game before we started.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / gozaashtan /

to leave, to go away, to depart

ترک کردن

لطفاً کفش‌های خود را دم در بگذارید.

Please leave your shoes at the door.

او دوباره کلیدهایش را در ماشین گذاشت.

He left his keys in the car again.

فونتیک فارسی / gozaashtan /

an auxiliary verb

(فعل کمکی)

پا به سن گذاشتن

get elderly

قانون را زیر پا گذاشتن

to contravene a law

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گذاشتن

  1. مترادف:
    نهادن هشتن
  1. مترادف:
    قراردادن وضع کردن
  1. مترادف:
    جادادن
  1. مترادف:
    رها کردن ول کردن
  1. مترادف:
    اجازه‌دادن رخصت‌دادن
  1. مترادف:
    باقی‌گذاشتن بجاگذاشتن

ارجاع به لغت گذاشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گذاشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گذاشتن

لغات نزدیک گذاشتن

پیشنهاد بهبود معانی