امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

گرفتار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

gereftaar
caught, captured, tied up, very busy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گرفتار

  1. مترادف:
    اسیر بازداشت دربند محبوس
    متضاد:
    آزاد رها
  1. مترادف:
    دامنگیر دچار دستخوش مبتلا
  1. مترادف:
    پرمشغله غرق مشغول
  1. مترادف:
    دلباخته عاشق
  1. مترادف:
    برده پای‌بند مقید
  1. مترادف:
    صید نخجیر

ارجاع به لغت گرفتار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گرفتار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گرفتار

لغات نزدیک گرفتار

پیشنهاد بهبود معانی