آخرین به‌روزرسانی:

گریبان به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

یقه

فونتیک فارسی

garibaan
اسم

ادبی collar, neck

گریبان دریدن

to rend one's collar

گریبان کسی را گرفتن

to seize one by the collar, to collar (someone), to buttonhole, to scuffle

برگه‌های اطراف و زیر گل

فونتیک فارسی

garibaan
اسم

گیاه‌شناسی involucre, involucrum

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

گریبان‌دار

involucrate

گریبانی

involucral

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گریبان

  1. مترادف:
    جیب یخه یقه

ارجاع به لغت گریبان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گریبان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گریبان

لغات نزدیک گریبان

پیشنهاد بهبود معانی