فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

گریبان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • یقه
  • فونتیک فارسی

    garibaan
  • اسم
    ادبی collar, neck
    • - گریبان دریدن

    • - to rend one's collar
    • - گریبان کسی را گرفتن

    • - to seize one by the collar, to collar (someone), to buttonhole, to scuffle
  • برگه‌های اطراف و زیر گل
  • فونتیک فارسی

    garibaan
  • اسم
    گیاه‌شناسی involucre, involucrum
    • - گریبان‌دار

    • - involucrate
    • - گریبانی

    • - involucral
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد گریبان

ارجاع به لغت گریبان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گریبان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گریبان

لغات نزدیک گریبان

پیشنهاد بهبود معانی