excursion, outing, expedition, tour, sightseeing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
من و خانوادهام آخر هفتهی گذشته گشتگذاری در ساحل داشتیم.
My family and I went on an excursion to the beach last weekend.
روز را با گشتوگذار در تبریز گذراندم.
I spent the day sightseeing in Tabriz.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گشت و گذار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گشت و گذار