to eavesdrop, to overhear, to listen in, to wiretap, to tap, to bug, to snoop
to eavesdrop
to overhear
to listen in
to wiretap
to tap
to bug
to snoop
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او دوست دارد وقتی والدینش دربارهاش صحبت میکنند، گوش بایستد.
She likes to eavesdrop when her parents talk about her.
من قصد نداشتم به رازهایشان گوش بایستم، اما نزدیکشان بودم.
I didn't mean to overhear their secrets, but I was close by.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گوش ایستادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گوش ایستادن