rebel, outlaw, insurgent, recalcitrant, mutineer, rebellious, unruly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او را یاغی شناختند.
He was adjudged a rebel.
یک دسته یاغی که به کاروانها حمله میکردند و آنها را غارت میکردند
a band of outlaws that attacked and plundered caravans
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یاغی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یاغی