آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

آلفا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / aalfaa /

alpha

alpha

یکی از چهار موج اصلی مغز

در طول استراحت، مغز امواج آلفای بیشتری تولید می‌کند.

During relaxation, the brain produces more alpha.

محققان درحال مطالعه‌ی نقش آلفا در عملکرد شناختی هستند.

Researchers are studying the role of alpha in cognitive performance.

صفت
فونتیک فارسی / aalfaa /

alpha

alpha

بلندپرواز و جاه‌طلب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

او زنی آلفا است که تیمش را با اعتمادبه‌نفس هدایت می‌کند.

She is an alpha woman who leads her team confidently.

ویژگی‌های آلفا معمولاً قاطعیت و جسارت را شامل می‌شود.

Alpha characteristics often include decisiveness and assertiveness.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آلفا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آلفا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آلفا

لغات نزدیک آلفا

پیشنهاد بهبود معانی