آخرین به‌روزرسانی:

استان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ostaan /

province, country, state

بزرگترین واحد تقسیمات کشور که شامل چند شهرستان است، ایالت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

بند امیر در استان فارس

Amir dam in the Fars province

استان همدان

Hamedan province

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت استان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «استان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/استان

لغات نزدیک استان

پیشنهاد بهبود معانی