stress, tension, anxiety, worry, fear, trepidation, dread, nervous tension, disquietude, ferment, overextension
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
استرس میتواند باعث حملهی آسم شود.
Stress can bring on an asthma attack.
تقارن جشن تعطیلات و امتحانات پایانترم برای دانشجویان استرس ایجاد کرد.
The clash of the holiday party and the final exams created stress for the university students.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «استرس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/استرس