آخرین به‌روزرسانی:

استرس به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / esteres /

stress, tension, anxiety, worry, fear, trepidation, dread, nervous tension, disquietude, ferment, overextension

دلهره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

استرس می‌تواند باعث حمله‌ی آسم شود.

Stress can bring on an asthma attack.

تقارن جشن تعطیلات و امتحانات پایان‌ترم برای دانشجویان استرس ایجاد کرد.

The clash of the holiday party and the final exams created stress for the university students.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت استرس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «استرس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/استرس

لغات نزدیک استرس

پیشنهاد بهبود معانی